سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زنهار که دانشمندان را سبک بشمری چرا که این کار تو را خوار می کند و مایه بدگمانی و وهم و خیال درباره تومی شود . [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 00 بهمن 3 , ساعت 7:8 عصر

 

 به مادرانِ ماه

 

 

 

با سلامِ تو

 

چراغِ ستاره

 

روشن می شود

 

و ماه

 

با لالایی هایت

 

پشت ابرهای تیره ی

سر گردان

 

خواب های شیرین می بیند

 

ترانه های ایلاتیت

 

سرود زندگیند

 

لبخند هایت

 

هزار سپیده ...

 

 

مادرِ ماه !

 

آفتاب

 

هر روز

 

از پشتِ پلک های تو

 

طلوع می کند 

 

دریا

 

موج هایش را 

 

هرشب 

 

به چشمان تو 

 

هدیه می دهد

 

دریا 

 

ساحلِ توست 

 

و انگشتان نسیم

 

به اشاره ی تو

 

پلک غنچه ها را 

 

سپیده دمان

 

باز می کند 

 

بهار 

 

حاصل پیمان تو 

 

با مهربانی است

 

 

مادرِ ماه !

 

دستانت را

 

برشانه های قلبم

 

 بگذار

 

پاهایت را

 

 بر مژه های جانم

 

تا بهشت شوم؛

 

برای همیشه

 

 بهشت 

 

 

آه ای خمیده ی سربلند !

 

پیش از آسمان

 

بالای سرم بودی

 

و پیش از سایه

 

در کنارم

 

 

تا همیشه

 

سوگند بزرگم

 

شیر پاک توست

 

ای آبی وسیع !

 

از ابر سپید گیسوانت

 

شرمنده ام

 

-------------- قاسمی

 

 

 


دوشنبه 96 بهمن 16 , ساعت 12:34 صبح

 http://shahrematlab.com/wp-content/uploads/2017/04/laleh4.jpg 

  به لاله های سرخ انقلاب

 

شانه هامان ،قلمرو شب بود

روزگار شکستن پــــــــــر ها

خنجر تیـــرگی فرو می رفت

در تن آفتاب بــــــــــــــاورها

 

فصل زخم و نمک، زمانه ی آه

فصل در هم شکستن ما بــود

هم گلوی بریده ی مهتـــــــاب

هم مزار ستاره، آنجــــــــا بود

 

خشکی و آتش وعطش را باغ

جای سبزینه ها به تن می کرد

هر درختی جوانـــــه هایش را

زیر خــاک ستم ، کفن می کرد

 

نخل های بلنـــــــــــــــد آزادی

دار هر سرو و هر صنوبـــر بود

شبنم گونــــه های گل ها هم

خون مظلوم صد کبـــــــوتر بود

 

حرف سبـــــز بــرادری ، ممنوع

فصل شمشیر و کینه و غم بود

جــــای جولان کرکسان، بسیار

سقف پـــرواز کاکلی ، کم بــود ...

 

تا که خورشیـــد مهربان، خندیـد

روشنی را به رنگ دل ها دوخت

با گل و سبزه ، همزبانی کــــرد

عاشقی را به لالــــه ها آموخت

 

خاک ، سرگرم مهــــربانی شد

خنده ی غنچه را به صحرا داد

نقش مرداب ، از ضمیرش رفت

آ ب و آییــــــنه ، رود و دریا داد

 

بــــاد آشفته ، عاشقی ها کرد

با درخت نجیب هشیـــــــــاری

کوچه با کوچه ، مهربان تر شد

در خیـــــابــان سبـــــز بیداری


سه شنبه 95 دی 28 , ساعت 10:50 عصر

شب

1

بی آن که بدانی

برایت

گوشواره ای می سازم

هر شب

از الماس هایی که

در دعاهایم

آهسته آهسته

ستاره می شوند

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

2

نشناختمت

اما

مهربان تر از تو

هیچ بارانی نیست

با آن که

هر روز

قطره قطره

با آیینه ها

خدا حافظی می کنی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

3


  می توانم

       قلبم را

       فراموش کنم

       ساکنانش را

       هرگز



 


سه شنبه 94 خرداد 5 , ساعت 1:21 صبح

https://encrypted-tbn1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcT_JM_J8IBiaduKDuiE3aENOw7yHZPrpP87g0MRDnVkOUPkekFe

 چند کوچک خودمانی


***روزگاری کوه بودم

     سالیانی دریا

     کاش آدم می شدم

     یک روز


*** ستاره ها که می آیند

      ماهی

      روشن می شود درمن

      خورشیدم را

      قرن ها پیش

      به سیاهی ابر ها سپرده ام


*** چه انتظاری داری

       از من

       حتی امام (ع)

       راز هایش را

       به چاه ها می گفت

       در سایه های سنگین شب


شنبه 94 اردیبهشت 5 , ساعت 12:53 صبح

http://www.womenhc.com/media/blogs/kosar-toysarkan/M45.jpg


سرک می کشم گاهی

به خانه ی تپشناکت

به ویرانه های قدیمی قلبم

تو

همیشه آنجایی

می خوانمت

آرام

با زمزمه های روشن صبح

با گلواژه ی سلام ...

می خوانمت

از مقدمه تا متن


در نیمه های تو

باران می گیرد

آسمان

سیاه می شود

می بینمت

در آن سوی آب های شور

در آن سوی شاخه های سیاه

...

ستاره ها

بی گناهند

موریانه های مغز مرا

نفرین کن


جمعه 93 بهمن 17 , ساعت 1:10 صبح

 

http://images.persianblog.ir/67706_fNWSpCzG.jpg


از پشت پنجره های اشک

می بینمت گاهی

عبور می کنی

از خیابان های خاطره 

کوچه های دلتنگی

با زنبیلی از

سکوت و سپیده

آنقدر

آبی قدم می زنی

آنقدر

ستاره با تو اند

که پشت هزار آسمان

از حسادتشان

خم می شود


یکشنبه 93 آذر 23 , ساعت 9:29 عصر

http://s2.picofile.com/file/7199137418/cry.jpg

 


بی آن که بدانی

برایت

گوشواره ای می سازم

هر شب

از الماس هایی که

در دعاهایم

آهسته آهسته

ستاره می شوند ...


پنج شنبه 92 اسفند 1 , ساعت 10:12 عصر

http://kabulsky.com/uploads/200912/news116.jpg

 

ابر ها که می روند

فاصله را احساس می کنم

چه دوری

چه دوری

ستاره ی من !


پنج شنبه 92 مهر 25 , ساعت 11:10 عصر

بی آن که بدانی

برایت

گوشواره ای می سازم

هر شب

از الماس هایی که

در دعاهایم

آهسته آهسته

ستاره می شوند


یکشنبه 91 اسفند 13 , ساعت 6:54 صبح

 

انا لله وانا الیه راجعون                                            برای دوست که دستان گرمی داشت



 

شب

روبان عکس هایت شد

دیوار های شهر

تکان خورد

و  زمین

 زیر پایم لرزید


آه ای برادرترینم !

صاعقه ای

زانوانم را سوزاند

صخره های نمک

بر شانه هایم فرود آمد

و مهره هایم در هم شکست


آه ای برادرترینم !

هرگز نخواه

در آتش

صبور بمانم

ابرهای سیاه

شهر را

به طوفان سپرده اند

و نفس های کوچه

به شماره افتاده است

چه خونی

در چشم های سیاه پوش خانه

شتک می زند ؟!

هرگز از من

صبوری نخواه

هرگز ...

 

بعد از تو آیا

باز هم

گیلاس ها

با لبخندهای سرخ

از راه می رسند

و گردوی باغچه

دوباره

قد خواهد کشید؟!


آه ای برادرترینم !

بعد از تو هر غروب

به کدام ستاره

سلام کنم

و هر صبح

با کدام سپیده

برخیزم ؟!

 


<      1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ