[ و او را گفتند خردمند را براى ما بستاى فرمود : ] خردمند آن بود که هر چیزى را به جاى خود نهد . [ پس او را گفتند نادان را براى ما وصف کن ، گفت : ] وصف کردم . معنى آن این است که نادان آن بود که هر چیز را بدانجا که باید ننهد ، پس گویى ترک وصف ، او را وصف کردن است چه رفتارش مخالف خردمند بودن است . ] [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 89 آبان 12 , ساعت 3:54 عصر

در چشمه ی آفتاب،خاموش شدی

با زمزمه ی ماه هماغـــوش شدی

وقتی به زیارت خدا می رفتـــــــی

با برگ گل لاله، کفن پـــوش شدی

 

                  *    *    * 

 

   از جنس شکوفه و بهاری گل ســـرخ!

   بر قله سرخ افتخــــاری ، گل ســـرخ!

   ای کاش شبیه عطـــــر و بوی نفست

   یک شاخه به سینه ام بکاری گل سرخ!



لیست کل یادداشت های این وبلاگ